حدود يك ماهونيم از زماني كه پاياننامه كارشناسيارشد من به تاييد استادان راهنما و مشاورم رسيده است، ميگذرد و پس از اين فاصله زماني طولاني ـ كه در نوع خود يك ركورد محسوب ميشود ـ قرار است از اين رساله دفاع كنم.
من در پاياننامهام با عنوان «بررسي نقـش آموزشِ دانشـگاهي در ارتقاي تواناييهاي حرفهاي روزنامهنگاري در ايران» به بررسي ديدگاههاي استادان و مدرسان دانشگاهيِ ارتباطات و سردبيران روزنامههاي سراسري و خبرگزاريهاي رسمي در مورد نقش آموزش دانشگاهي روزنامهنگاري در ايران پرداختهام.
در اين تحقيق با بررسي نظرات و آراي جامعه آماري ذكر شده، به طوركلي در جستوجوي پاسخ به اين دو پرسش بودم:
الف ـ آيا محتواي آموزش روزنامهنگاري در دانشگاههاي ايران با نيازهاي بازار كار روزنامهنگاري همخواني دارد؟
ب ـ آيا دانشآموختگان روزنامهنگاري نسبت به ديگر افراد در محيطهاي حرفهاي موفقتر هستند؟
استاد راهنمايم در اين پاياننامه جناب آقاي دكتر مهدي محسنيانراد و استاد مشاورم جناب آقاي دكتر محمدمهدي فرقاني است.
زمان دفاع ساعت 13 روز دوشنبه 16 مهرماه و مكان آن سالن ارشاد دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه علامه طباطبايي است.
براي آشنايي با ضرورت انجام اين پژوهش و شناخت بيشتر از مطالبي كه در پاياننامه مورد بررسي قرار گرفته است، در زير توضيحاتي ارايه دادهام.
با وجود گذشت تقريبا 170 سال از آغاز فعاليت روزنامهنگاري در ايران و گذشت 65 سال از شروع آموزش روزنامهنگاري در ايران ـ هر چند منقطع ـ ، تحقيق جامعي درباره ميزان انطباق آموزشهاي دانشگاهي با نيازهاي بومي حرفهاي انجام نشده است. اين در حالي است كه برخي از مديران روزنامهها، روزنامهنگاران حرفهاي و فارغالتحصيلان دانشگاهي اين رشته در مصاحبهها و نوشتههاي خود عنوان ميكنند كه آموزشهاي دانشگاهي رشته روزنامهنگاري پاسخگوي نيازهاي حرفهاي نبوده است.
به نظر ميرسد در ميان موانع چندگانه توسعه فعاليت روزنامهنگاري در ايران چهار عامل «عدم رشد روزنامههاي آزاد»، «سلطه سياسي دولت بر مطبوعات»، «نبود امنيت شغلي در حرفه روزنامهنگاري» و «كمرنگ بودن نقش آموزش و عدم احساس نياز به آن در محيطهاي حرفهاي» جايگاه ويژهاي دارد.
در مورد عامل چهارم، ميتوان تصور كرد كه يك دانشآموخته رشته روزنامهنگاري در صورتي ميتواند پس از فارغالتحصيلي در محيطهاي كار موفق باشد كه در زمان تحصيل، با فضا و اصولي كه در محيطهاي حرفهاي رعايت ميشود، آشنا شود. لذا، مطابقت محتوا و دروسي كه در دانشگاهها تدريس ميشود با نيازهاي محيطهاي حرفهاي و توانايي دانشآموختگان پس از فارغالتحصيلي براي فعاليت در محيطهاي حرفهاي اهميت فراواني دارد.
در بيشتر برهههاي تاريخ مطبوعات ايران، نقش کليديِ آموزش همهجانبه و مداوم روزنامهنگاران و سياستگذاران رسانهاي به فراموشي سپرده شده است. توجه به اين نكته مهم امري بود که قطعاً ميتوانست به کاهش هزينههاي حرفهاي مطبوعات منجر شود و در عين حال با منطقي کردن رفتارها و پرهيز از ايجاد کانوني به نام مطبوعات براي جدالهاي قدرت و سياست، اين ركن چهارم دموكراسي ميتوانست با طول عمر و پايايي بيشتر به ايفاي وظيفه اطلاعرساني و روشنگري افکار عمومي بپردازد.
نگاهي به پيشينه آموزش روزنامهنگاري در ايران گوياي اين واقعيت تلخ است كه در طول سالياني كه از عمر ساير وسايل ارتباط جمعي در ايران ميگذرد، توجه نظاممندِ مستمري به ضرورت آموزش دانشگاهي روزنامهنگاري نشده است و هر گاه بارقه اميدي در اين عرصه ديده شده، رخدادهاي سياسي، رويدادهاي غيرمترقبه و يا عدم پيگيري لازم براي استمرار آن باعث شده است نهال نوپاي آموزش روزنامهنگاري نتواند به درخت تنومندي تبديل شود كه تندبادهاي زمانه آن را از پاي درنياورد.
در اين تحقيق سعي شد با ارائه تاريخچهاي از پيشينه آموزش رشته روزنامهنگاري در جهان و ايران، از ميان نظريههايي كه به نقش آموزش دانشگاهي در رشته روزنامهنگاري ميپردازد، به سه نظريه آموزشمحور «مكتب آمريكايي»، نظريه تجربهمحور «مكتب انگليسي» و نظريه آموزشـ تجربه محور«مكتب فرانسوي» ـ اشاره شود.
علاوه بر اين، ضرورت آموزش دانشگاهي و نقاط قوت و ضعف آن در ايران، ديدگاههاي استادان، مدرسان ارتباطات و روزنامهنگاران برجسته و باسابقه كشور در مورد نقش «تجربه» و «علم»، ميزان آمادگي دانشآموختگان روزنامهنگاري براي كار در محيطهاي حرفهاي و ميزان همخواني بين محتواي آموزش روزنامهنگاري در دانشگاههاي ايران با نيازهاي بازار كار روزنامهنگاري بر اساس نظرات استادان و مدرسان ارتباطات و روزنامهنگاري در سطح دانشگاهها و سردبيران روزنامههاي سراسري و خبرگزاريهاي رسمي داراي مجوز بخشهاي اصلي پاياننامه حاضر را تشكيل داد.
نحوه نمونهگيري در اين پژوهش، بر اساس «نمونهگيريتصادفي با طبقهبندي» و روش مورد استفاده در اين پژوهش، روش پيمايشي از طريق پرسشنامه به صورت حضوري و يا از طريق پستالكترونيكي بود.